چگونه بازار را از خارجیها پس گرفتیم؟
به گزارش خبرگزاری فارس: الان دیگر کسی چندان اهمیتی نمیدهد؛ انواع نوشتافزار ایرانی و خارجی در دسترسی است و کیفیتشان هم خوب است و مشکلی ندارند. ولی روزگاری بود که مداد مگر مینوشت؟! باید حتما نوک آن را به زبان میزدی تا نم بگیرد و رنگ بدهد به کاغذ. روزگاری کاغذها کاهی و زرد و زِبر بودند و گاهی آنقدر کاهی بودند که صاف نوشتن روی آن ناممکن بود و کوچکترها بهانه میگرفتند که اصلا روی این کاغذ نمیتوان نوشت؛ داستانی بود! پاککن پاک نمیکرد و بیشتر کاغذ را کثیف میکرد و مدادهایی بود که موقع تراشیدن و نوشتن مدام و مدام نوکشان میشکست و عاقبت چند کلمه بیشتر ننوشته بودند که تمام میشدند. خودکارهایی بودند که نشتی داشتند و جوهر پس میدادند روی لباس و کیف مدرسه و جامدادی بچهها.
روزگارانی بود که داشتن مداد نوکی رؤیایی برای خودش و مداد قرمز افسانهای بود برای یک نسل و مدادرنگی دنیایی بود از نوعی دیگر! نوشتافزار روزهای سختی گذراند تا به امروز برسد برای ایرانیها و دیگر مشکلی نباشد برای نوشتن.
شرط پررنگ نوشتن مدادها
در قرون اخیر نوشتافزار در ایران مشکلی نداشت؛ قلمهای نی دزفولی بود که نازک یا درشت میتراشیدند و آنقدر مرغوب بود که به هند و کشورهای همسایه هم صادر میشد و جوهر را ایرانیها خودشان با دوده روغنی چراغ و بخاری هیزمی میساختند و فقط کاغذ از امپراتوری روسیه یا عثمانی یا هرجا میآمد و خلاص. در دوره قاجار مداد و خودنویسهای اولیه و قلم فلزی نیز به ایران رسیده بود، ولی مردم عادی طرفدارشان نبودند. گویا یکبار هم تلاش برای راهاندازی کارخانه تولید مداد در ایران قاجاری شکست خورده بود و همچنان همان قلم نی دست باسوادان بود و کارها هم پیش میرفت.
تا اینکه در اوایل قرن حاضر بوروکراسی اداری در ایران توسعه یافت و مدارس هم افزایش یافتند و نوشتافزارهای بهتر و راحتتر با استقبال بیشتر مواجه شدند. آنروزها کاغذ از روسیه و آلمان و سوئد و رومانی وارد میشد و مداد و جوهر و قلم فلزی از آلمان و انگلستان. از دهه ۳۰ شمسی نیز خودنویسها در ایران زیادتر شدند، ولی ارزان نشدند و مداد همچنان گزینه اول برای نوشتن بود. البته اغلب مدادها در آن روزگار کیفیت چندانی نداشتند و نوکشان باید مدام با زبان خیس میشد تا پررنگ بنویسد.
خودکار رفت داخل جیبها
در دهه ۴۰ شمسی اتفاقهای مهم افتاد. اول اینکه خودکار که خودش اختراعی جدید در جهان بود به ایران هم رسید. ابتدا ایرانیها خودکار را دوست نداشتند، چون گران بود و زیاد پیش میآمد که جوهر پس بدهد. ولی از سال ۱۳۴۲ که خودکار بیک ۵ ریالی در ایران تولید شد از این محصول استقبال شد و خودکارها رفت داخل جیبها و خیلی زود تولید خودکار به سالی ۱۰۰ میلیون عدد در سال رسید.
دیگر اینکه در دهه ۴۰ شمسی کارخانه پلیکان ایران تأسیس شد که انواع جوهر، خودکار، مداد و پاککن و... را به دست ایرانیها رساند و ۲ کارخانه کاغذسازی هم راهاندازی شد. اوایل دهه ۵۰ نیز مجتمع صنایع چوب و کاغذ ایران مشهور به چوکا تأسیس شد که کارخانهای دولتی برای تأمین کاغذ کشور بود. با این حال همچنان بخش عمده نوشتافزار ایرانیها از خارج وارد میشد.
نوستالژیهای بویناک
در دهه ۶۰ همزمان با جنگ تحمیلی و تحریم اقتصادی ایران نوشتافزار جزو کالاهای اساسی شد و تأمین آن برعهده دولت بود. راهکار اصلی این بود که نیاز کشور تا حد امکان در داخل تولید شود. در مقابل انواع نوشتافزار خارجی هم که گاهی در بازار یافت میشدند معمولا چندان مرغوب نبودند. حالا بماند که در آن دوران اصلا نوشتافزار در دنیا کیفیتش مثل امروز نبود و خارجیها هم مشکلات زیاد داشتند. همین بیکیفیتی نوشتافزارها نیز برای دههشصتیها شد نوستالژیهای دلانگیز.
در آن دوره کاغذ دفترها معمولا ایرانی و کاهی بودند. انواع نوشتافزارها نیز از برندهای بیک، فکتیس، پلیکان ایران، استدلر ایران، آدل، شمشیرنشان، سوسمارنشان و شترنشان و همچنین برندهای پارس تحریر و پارس مداد بودند. در آنسالها تولید مداد قرمز خودش یک فناوری پیشرفته نیاز داشت و مدادرنگی هم که دیگر هیچ. برخی انواع نوشتافزار بهویژه پاککن و مداد نیز بوهای مخصوصی داشتند که معمولا بهدلیل استفاده از مواد شیمیایی مختلف در آنها بود و البته استفاده از اغلب این مواد در نوشتافزارها امروزه دیگر ممنوع است و برای همین بوها ناپدید یا کم شدهاند.
بازار را پس گرفتیم
از دهه ۷۰ واردات نوشتافزار مهار پاره کرد و آلمان، ژاپن، اسپانیا و چین بازار نوشتافزار ایران را قبضه کردند؛ واردات به بیش از ۹۰ درصد رسید. این وضعیت در دهه ۸۰ هم ادامه داشت و کره جنوبی هم با برندهایش آمد و نوشتافزار ایرانی کمیاب شد! ولی از اواسط دهه ۹۰ هشدارها درباره واردات بیرویه بالا گرفت و موضوع تهاجم فرهنگی از طریق تصاویر نامناسب روی دفتر و مداد و... نیز مطرح شد و راهکار هم این بود که نوشتافزار ایرانی با کیفیت با رویکرد ایرانی و اسلامی تولید شود.
نتیجه هم این شد که در بازار چند هزار میلیارد تومانی نوشتافزار در ایران که سالانه ۱۵۰ میلیون جلد دفتر، ۳۶۰ میلیون عدد مداد و ۶۰۰ میلیون عدد خودکار و... نیاز دارد، بیش از ۶۰ برند ایرانی داریم که نزد بزرگ و کوچک محبوباند؛ همیشه ارزان و اغلب باکیفیت و معمولا زیبا و همواره کاربردی. حالا از ۴۰ برند مشهور در بازار نوشتافزار ایران ۲۰ برند ایرانی هستند و وضعیت اینطوری است: «سهم تولید داخلی نوشتافزارها نظیر خودکار، مداد، تراش و پاککن از ٢٠ درصد به ٨٠ درصد رسیده است. در تولید دفتر، تمام برندهای مطرح در بازار ایرانی هستند و بیش از ۹۸ درصد نیاز کشور را تأمین میکنند».
در واقع حوزه نوشتافزار یکی از عرصههای موفق تولید ملی در سالهای اخیر است؛ خوب با غیرت ایرانی و اسلامی بازار را پس گرفتیم از خارجیها.
بنده به عنوان یک شهروند ایرانی به شما افتخار میکنم
قصد دارم مقاله ای در این باب نگارش کنم و الگو های موفقیت شما رو به جامعه و سایر صنایع معرفی کنم برای این منظور اطلاعاتی لازم هست اگر تمایل داشتید لطفابه بنده پیام بدهید