ایران نوشت؛ یک الگوی مثال زدنی
سعید حسینی در مصاحبه با نشریه خبری حلقه وصل بیان کرد: تجربیات و نکات مجمع نوشتافزار ایرانی اسلامی (ایران نوشت) قابلیت بهرهبرداری برای سایر مجموعهها را دارد. نکاتی که در این خصوص به نظر میرسد عبارت است از:
مجموعههای مردمی که در حال فعالیت هستند باید مسئله محور باشند یعنی یک مسئله انتخاب کنیم و برای به ثمر رسیدن آن تلاش کنیم. انتخاب ما نباید با ملاک علاقه یا نزدیکترین و در دسترس بودن موضوعات باشد بلکه باید بر اساس نیاز مردم باشد. باید به دنبال تحول قالب برویم و ببینیم چه چیزی نیاز و مسئله مردم است و آن را حل کنیم. ما دیدیم نوشتافزار نیاز کاربردی عموم مردم است و در خانواده و جامعه مصرف دارد اما محتوای درستی ندارد پسروی تولید آن تمرکز کردیم. در مقابل قالب همایش را در نظر بگیرید که در برخی موارد اصلاً محور مسئله مخاطب نیست. قالب کار باید بر اساس مسئله و نیاز مردم و با دغدغه مخاطب کاملاً منطبق باشد.
اصل استمرار و تمرکز است.
بدون تعارف اگر بخواهیم مثمر ثمر باشیم، اگر نخواهیم صرفاً یک کاری کرده باشیم واقعاً گوشهای از کار انقلاب را به نتیجه برسانیم، حتماً باید برنامهریزی بلندمدت و متمرکز داشته باشیم. یکی از مشکلات حال حاضر ما چندکاره بودن نیروهای انقلاب است، پس تمرکز ندارند. دغدغههای مختلف در حوزههای مختلف و افزایش آنها باعث میشود خروجی کوتاهمدت باشد و لزوماً منجر به حل مسئله نشود چون مسئله با یک روز، دو روز و شش ماه حلشدنی نیست. برای حل مسائل و موضوعات با قدمت سیساله، چهلساله و... پیش از ظهور مدرنیته و حضور آن در ایران باید تمرکز کرد و کار تخصصی ی و حرفهای انجام داد. باید یک جمعی بهصورت تخصصی و متمرکز و مستمر روی آن کار وقت بگذارند تا به نتیجه برسد.
جبهه شدن.
امام خامنهای در جمع فعالان فرهنگی بر تشکیل جبهه تأکید فرمودند و متذکر شدند. واقعاً ملموس است که از یک مؤسسه و دو مؤسسه و یک مجموعه کار برنمیآید. اگر میخواهیم یک مسئله را حل کنیم نیاز به جبهه شدن داریم، نیاز به کار جمعی داریم. هنر این را باید داشته باشیم که دهها و صدها مؤسسه و عنصر را حول یک موضوع جمع و متمرکز و مسئله را به اصلیترین و مهمترین مسئله این مجموعهها تبدیل کنیم. اگر این کار را کنیم و هریک از موسسهها و مجموعهها قطعات پازل انقلاب اسلامی باشند و با همدیگر افق و انگیزه مشترک داشته باشند ابتکار عمل در دست جبهه انقلاب خواهد بود.
گفتمان سازی.
باید بتوانیم حرفمان را برای همه آدمهایی که در سطوح مختلف نهادهای حاکمیتی و رسانههای جامعه هستند تبدیل به گفتمان کنیم، باید هنر این را داشته باشیم در همه حوزهها در سطح مردم بنا به آن نسبتی که مسئله پیدا میکنند گفتمان ما با آنها مشترک و صرفاً مسئله ما نباشد. همانطور که در موضوع نوشتافزار توانستیم برای والدین ،معلمها، نهادهای فرهنگی و حتی برای بخشی از بازار این مسئله را که محتوای موجود متناسب بافرهنگ ما نیست و به تربیت کودک آسیب میزند، تبدیل به گفتمان کنیم.
پیوست اقتصادی و خودکفایی اقتصادی.
ما برای هر کاری که میخواهیم طراحی کنیم حتماً باید پیوست اقتصادی داشته باشیم هم برای سطح صف که جنس کسبوکار فرهنگی پیدا میکند هم برای سطح ستاد باید برنامه تجاری و اقتصادی داشت. وقتی روی نیاز مردم دست میگذاریم اگر مخاطب واقعاً به محصول و خدمت نیاز داشته باشد حاضر به پرداخت وجه آن هست. پرداخت های خیریهای وقفی و جمعی با طراحی دقیق برای برنامهها میتواند یکی از نکات جدی و مؤثر باشد.
رسانه.
در همه کارهای جبهه مردمی چه حوزه اجتماعی باشد چه حوزه فرهنگی و اقتصادی باید بخش جدی کار رسانه باشد و ذائقه سازی کند. اگر نتوانیم پیوست رسانهای برای کارمان داشته باشیم اثری که مورد انتظار است، محقق نمیشود. اگر بگویند در نوشتافزار مؤثرترین کار برای این دستاوردهایی که در این دهساله بهدستآمده چیست عرض میکنم رسانه و ذائقه سازی که توان و کار شما را دهها برابر ضریب میدهد و مؤثر میکند. تبلیغات بهتنهایی نمیتواند چنین اثری بگذارد گرچه تبلیغات خیلی مهم است.
باید بتوانیم حرفمان را برای همه آدمهایی که در سطوح مختلف نهادهای حاکمیتی و رسانههای جامعه هستند تبدیل به گفتمان کنیم، باید هنر این را داشته باشیم در همه حوزهها در سطح مردم بنا به آن نسبتی که با مسئله پیدا میکنند گفتمان ما با آنها مشترک شود و صرفاً مسئله ما نباشد. همانطور که در موضوع نوشتافزار توانستیم برای والدین،معلمها، نهادهای فرهنگی و حتی برای بخشی از بازار این مسئله را که محتوای موجود متناسب بافرهنگ ما نیست و به تربیت کودک آسیب میزند، تبدیل به گفتمان کنیم.
حضور و مشارکت مردم در بطن کار مردم نهتنها باید مخاطب باشند بلکه باید در خود کار و بطن کار حضور و مشارکت داشته باشند. قرار نیست دغدغه سازی و گفتمان سازی صرفاً برای نیروهای انقلابی و نیروهای خاص با دغدغههای خاص باشد. باید بتوانیم مسئله را به اشتراک بگذاریم تا هرکسی که میتواند مشارکت داشته باشد و بخشی از این چرخه و پازل باشد، باید با انواع پلتفرمها و سازوکارهایی که طراحی میکنیم بستری ایجاد کنیم تا هرکسی که میتواند نقشی ایفا کند در مسئله مشارکت و حضور فعال داشته باشد.
توجه به نگاه جامع و حکیم گونه و پیوستگی.
نباید جزیرهای به موضوع نگاه کرد. اگر موضوعی میتواند با موضوعات و مسائل دیگر ضرب شود و پیوست داشته باشد باید بهصورت جامع بررسی شود. مثلاً در نوشتافزار اول نگاه کاملاً فرهنگی بود در ادامه دیدیم در اقتصاد هم میتوانیم نقشآفرینی جدی کنیم یعنی در تولید ملی و اشتغال و صادرات و جلوگیری از خروج ارز ورود کردیم. اول با دغدغه کاراکترها وارد شدیم بعد دغدغه تولید ملی را به آن پیوست دادیم و در ادامه وارد بحث اجتماعی و اشتغال برای زنان بی سرپرست و بد سرپرست و اشتغال برای معتادین و کاهش آسیبهای اجتماعی شدیم. باید برنامهریزی دقیق بلندمدت و منعطف و عملیاتی ناظر به مسائل واقعی صورت گیرد و داشتن اتاق عملیات کاربردی برای تصمیماتی که گرفته میشود در چارچوب حل مسئله و رسیدن به هدف باشد تا از هدفهای انتزاعی جلوگیری کند. باید افق بلندمدت و افق سهم کل بازار داشت ولی تعصب سازمانی هم نداشت. باید امکان تغییر برنامه برای هرسال باشد و اگر لازم شد اصلاح شود.
نکته آخر نیروی انسانی است.
ویژگیهای فردی و مؤسسهای هر مجموعه اعم از اخلاقی، تقوا، سلامت اقتصادی، شفافیت و ... برای جبهه سازی در سطوح مختلف خیلی مهم است. برای ارتباط نقشآفرینی و حفظ افراد باید برنامه داشته باشیم و برایمان مهم و ارزشمند باشد.